به گزارش شهرآرانیوز؛ اینکه از حضرت امام صادق (ع) به رئیس مکتب تشیع یاد میشود و ما و تاریخ، مرهون نهضت علمیفرهنگی ایشان هستیم، دلایل متعددی دارد. یکی از آنها سعه صدر و آزاداندیشِ بیمثالی است که حضرت در این میدان داشتند و یکتنه پرچم تبیین را برافراشتند. در آستانه سالروز شهادت آن امام بزرگوار و در بررسی خدمات حضرت برای امت و شیعیان، با حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد نظافت، استاد حوزه و کارشناس برنامه «سمت خدا»، گفتوگو کردهایم.
مروری بر حیات بابرکت امامصادق (ع) نشان میدهد که از مهمترین برکات و ثمرات امامت ایشان، مرزبانی دین بوده است و اگرچه همه اهلبیت (ع) چنین رسالتی داشتند، این اتفاق در زمان حضرت امامصادق (ع) به شیوهای دیگر رقم خورده است. ایشان در مقابل بزرگترین نعمت خدا به بشر یعنی دین، با زمانشناسی و غنیمت شمردن فرصت به بهترین و مؤثرترین شیوه، از دین، حفاظت و مرزبانی کردند.
باید توجه داشت شیاطین دائم در تلاش هستند که با خلط حق و باطل، انسان را از مسیر درست بازدارند. امامصادق (ع) در مواجهه با این شرایط و در فضای مهیای سیاسیاجتماعی که درپی انتقال قدرت از بنیامیه به بنیعباس پیش آمد، به تربیت شاگرد پرداختند و با شفافسازی مرزهای حق و باطل، به شیعیان فرصت دادند تا با آگاهی و اختیار خود، بهشت و جهنم را انتخاب کنند.
امامصادق (ع) در زمانهای که شرایط روشنگری برای خاندان رسالت فراهم شد و درپی دعوای اهل باطل (بنیامیه و بنیعباس) که فضای سیاسی بازی را در جامعه ایجاد کرد، حوزه علمیه برپا کردند و در آن، بیش از ۴ هزار شاگرد را پرورش دادند؛ شاگردان ویژهای که برخی از آنها بار امامت و هدایت امت را بر دوش میکشیدند. ایشان با این نهضت علمی، هم پاسخگوی شبهات بودند و هم از دین محافظت کردند.
انحصارگرایی، تبعیض و هیچ شرط دیگری در بهرهمندی از مکتب علمی و شاگردپروری امامصادق (ع) اثر نداشت، بهگونهایکه حتی برای یک نفر هم وقت میگذاشتند و گاه تکبهتک و نفربهنفر شاگردان خاص را تربیت میکردند؛ مثل «مفضلبنعمر» که توحید مشهور به مفضل را به وی آموختند؛ یعنی حضرت امامصادق (ع) هم جلسه درس عمومی درباره موضوعات مختلف برگزار میکردند و هم جلسات تدریس و آموزش خصوصی، و شاگردانی پرورش دادند که هریک، ما را وامدار خود کردهاند.
از ویژگیهای مهم نهضت و مکتب علمی امامصادق (ع)، همگانی بودن آن است؛ چنانکه عموم علاقهمندان از آن بهره میبردند. علاوهبر این، صرفا بر بعد علمی تکیه نداشتند، بلکه خوان گسترده علم رئیس مذهب تشیع، به زینت اخلاق و تهذب هم آراسته بود و علم را همراه با ارزشهای اخلاقی به شاگردان آموزش میدادند. حضرت امامصادق (ع) خود الگویی عملی برای شاگردانشان بودند و آنها و همه شیعیان را به مهربانی، محبت و دستگیری از دیگران توصیه میکردند و میفرمودند: «اگر اغنیا انفاق نکنند، فقرا کم میآورند و دین خود را فدای دنیا میکنند».
امامصادق (ع) به شیعیان تأکید میکردند: «ثروت و سرمایه را امانت الهی بدانید و با اعتدال و میانهروی مصرف کنید؛ چون بدون میانهروی، نمیتوانیم به فقرا رسیدگی کنیم»؛ برای همین هم به اصحاب خاص به مهرورزی در حق همسایگان و همه آحاد امت، حتی کسانی که شیعه و مسلمان نبودند، توصیه میکردند. ایشان تأکید میکردند که حتی حیوانات و محیطزیست باید از مهر و محبت انسانها بهرهمند شوند. رئیس مکتب تشیع در مواجهه با افراد گناهکار و خطاکار نیز، برخورد بامحبت و ترویج فضای صمیمانه را توصیه میکردند.
امامصادق (ع) غمخوار و دلسوز امت و شیعیان بودند و از شیعه هم دلسوزی و شفقت درباره دیگران را انتظار داشتند. ایشان به قدری دغدغه پیروان را داشتند که میفرمودند: «به شیعیانم بگویید نماز را به تأخیر نیندازند؛ شفاعت ما به کسی که نمازش را به تأخیر میاندازد، نمیرسد». حضرت همچنین به ابنجندب سفارش کردند: «در مورد گنهکاران شیعه نباید جز خیر بگویید؛ برایشان گریه کنید و از خداوند بخواهید توفیق توبه بیابند». اینها همه جلوههای محبت و خیرخواهی در سیره رئیس مکتب است.
از دیگر جلوههای مهم و اثرگذار مکتب علمی امامصادق (ع)، پرچمداری مبارزه با شیطان است. شیاطین از دو راهِ ایجاد شک و طرح شبهه، برای انحراف افراد و جامعه تلاش میکنند، لذا امامصادق (ع) با برافراشتن پرچم تبیین و پاسخ به شبهات و سؤالات بهویژه در حوزه معاد، چرایی حرمتِ شربخمر و... به روشنگری اذهان پرداختند و مهم آنکه امام برای این پاسخگویی و تبیین، کرسی تدریس و جلسات علمی به راه انداختند و با سعهصدر و صبوری عمل کردند.
سعهصدر ایشان باعث شد افراد با عقاید مختلف، شاگرد ایشان شوند؛ مثل ابوحنیفه، امام حنفیمذهبها، او میگوید: «اگر دو سال شاگردی در محضر جعفربنمحمد (ع) نبود، هلاک میشدم». این نشان میدهد که امامصادق (ع) در عرضه علم و تربیت شاگرد، انحصارگرا نبودند و همین سیره و رفتار، افرادی با آرا و افکار و حتی از ادیان و مذاهب مختلف را با اینکه به امامت حضرت اعتقادی نداشتند، به مکتب علمی ایشان جذب کرد؛ کسانی که برای دفاع از اسلام و تبیین اصولی همچون معاد، به کمک امام آمدند.
نهضت علمی امامصادق (ع) اینطور نبود که صنف و مذهب و مکتب در پذیرش و تربیت شاگرد توسط حضرت، محدودیت ایجاد کند، بلکه افراد مستعد را برای دفاع از دین پرورش میدادند؛ چنانکه ایشان، جوانی کمسنوسال به نام هشام را به شاگردی پذیرفتند و درباره وی فرمودند: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده: این جوان با دل و زبان و دستش یاور ماست». امروز هم ما باید از ایشان الگو بگیریم و در تبیین و تربیت و مربیپروری اهتمام داشته باشیم؛ چون این روش تربیتی آن امام بزرگوار، امتحان خود را پس داده و در تاریخ اثر گذاشته است.